یادگا عشق...
ای که هستی همه جا مثل نفس
ای که می بالم به تو حتی درون این قفس
تو را به شقایق ها قسم،فراموشم نکن
برایت آرزو کم است تا آرزو کنم
عشق کم است که به پایت ریزم
بوسه کم که نثارت کنم
شب ها را با یادت
روزها را با نامت
و لحظه ها را با عطرت گذر می کنم...
(ببخشید دست خطم زیاد جالب نیست ،شما ببخشید!!!)
***راستی...!
پیشاپیش سال نو مبارک ،
امیدوارم سال خوب و پر از موفقیتی داشته باشین***
برچسبها: عکس بغل کردن دختر و پسر, عشق, داستان, داستان عاشقانه, داستان عشق, خیانت, دل نوشته, عاشقانه, متن های عاشقانه, عکس های عاشقانه, عشق, آغوش عشق, خیانت, تنهائی, جدایی, داستان کوتاه و جالب, داستان عاشقانه, داستان گریه آور, داستان کوتاه, دل نوشته, ربیع الاول, ياد, عادت, دوس داشتن, مراقبت کردن, ماه, ستاره ها, اشتباه , غرور, شمع امید, خرد شدن, له کردن, , دروازه ی جهنم, رمان دروازه ی جهنم , آهنگ نرو, ایوان و بنجامین, غریبگی, تنها گذاشتن, نامه , لحظه های سرد, علیرضا روزگار, آهنگ لحظه های سرد , من سردم است, فروغ فرخزاد, , حضرت زینب(س), باند بقیه اش, محمد رسولی, قصه , دیکته ی روزگار, صفر, منتظر, صدا, نشانه ی خاص , رمان یادگار عشق ,